منم که سرخی سیب تو کار دستم داد
و یک سلام غریب تو کار دستم داد
هنوز چوب نجابت نخورده بودم که
سکوت چشم نجیب تو کار دستم داد
خیالت از سر من دست بر نمی دارد
گمان کنم که فریب تو کار دستم داد
چقدر حس قشنگی است سوختن از عشق
چقدر ساده لهیب تو کار دستم داد
تمام هستی من را نگاهت آتش زد
همان شراب عجیب تو کار دستم داد
همیشه آیه " امن یجیب " می خواندم
عجیب اینکه یجیب تو کار دستم داد
و عشق ذائقه ام را دوباره شیرین کرد
همینکه سرخی سیب تو کار دستم داد
سلام، شعر هر کی هست، بسیار زیباست.
سلام، شعر هر کی هست، بسیار زیباست.